عشقولانه

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم

امروز هم گذشت

با مرور خاطرات ديروز

با غم نبودنت..و سکوتی سنگين

و من شتابان در پی زمان بی هدف

فقط ميروم ..فقط ميدوم

ياسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما

گرمی مهر تو را ميخواهند

غنچه های باغ هم دیگر بهانه ميگيرند

میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی

صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی

فقط صدايی مبهم

قول داده بودی برایم سیب بیاوری

سیب سرخ خورشید

سيب سرخ اميد

يادت هست؟؟؟

و رفتی و خورشید را هم بردی

و من در این کوچه های تنگ و تاریک

سرگردانم و منتظر

برگی از زندگی ام را ورق میزنم

امروز به پایان دفترم نزدیکم.......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 4 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 20:55 توسط تنها|


آخرين مطالب
» خيالـ ...
» دفترنقاشي من...
» باران
» ســــردی نگـــــاه
» دل است دیگر ...
» بــــــاران بــــاشــــــد...
» غریبه....
» دنیا
» یارقاصدی

Design By : Pichak